سالها پیش که برای نخستین بار واژه «واق واق» برای توصیف نقوش یک فرش به گوشم خورد، بسیار تعجب کردم و هر چه فکر کردم نتوانستم ربطش را به آن فرش زیبا بیابم. بعدها متوجه شدم که در افسانههای ایران زمین به درختی گفته میشود که میوههایش به شکل انسانها و حیواناتند، هر صبح بهار میکند و هر شب خزان، و درختیست سخنگو که در اقصای شرق در جزیرهها میروید. در شاهنامه، اسکندر که به پایان دنیا سفر میکند درختی سخنگو میبیند. در گرشاسب نامه نیز شرح مفصلی از آن داده شده. این افسانه به صورت نقشمایه در هنر ایران…
بود مرد هنرور را هر انگشت / کلیدی بهر قفل رزق در مشت از آن دستی که ناید هیچ کاری / بود بر تن عجب بیهوده باری چلیپای نستعلیق به خط میرعماد، ۱۰۲۴ هجری قمری، امضای هادی با تاریخ ۱۱۶۹ هجری قمری در حاشیه آمده که تذهیب صفحه را ۱۴۵ سال بعد انجام داده است. هادی، تذهیب کار نامآور دربار گورکانیان هند در دهلی بود. با هجوم افغانها به ایران و پایان سلسله صفوی دربار گورکانیان هند پذیرای بسیاری از هنرمندان و شاعران ایرانی شد. صفحات خطوط بزرگان خوشنویسی چون میرعلی هروی و میرعماد با زَر تذهیب می شدند و…