در شمارهی تازهی مجلهی بخارا (شماره ۱۶۸، خرداد و تیر ۱۴۰۴)، مقالهای از من منتشر شده با عنوان «راز کاغذهای خاموش»؛ تحلیلی بر سه برگ نقشهی ناشناخته که استاد حسین لرزاده برای مسجدی در آموزشگاه خیریه نمازی در شیراز طراحی کرده بود—پروژهای که هرگز به مرحله اجرا نرسید. این نقشهها، نهفقط اسنادی فنی بلکه گنجینههایی معماریاند؛ نمونهای از سبک طراحی دقیق، نظام فضایی و نگاه استاد به تداوم معماری سنتی در دوران معاصر. انتشار و تحلیل این نقشهها برای من فرصتی بود تا بر ضرورت مستندسازی و بازخوانی منابع آرشیوی معماری ایران تأکید کنم—بهویژه آثاری که تا امروز از چشم…
در شاهنامه، شاه «تخت» است و رستم «تکیه گاه». شاه میتواند بلغزد؛ پهلوان اگر برنجد، از ایران نمیرنجد. در بزنگاه، قهرش با شاه میماند، شمشیرش برای ایران برمیگردد. همین «وفاداریِ انتقادی» است که رستم را از پهلوانِ دربار به نگهبانِ وطن میبرد. ۱) مازندران: پندِ زال، شتابِ شاه، رفتنِ رستمشاه جوان است و بلندپرواز؛ گوشش به پندِ پیر سنگین. میرود و در بندِ دیو می افتد. آنگاه، از زابل نامِ تهمتن را میخوانند؛ اعتراض به جای خود، یاریِ ایران بر جایِ نخست. چو بشنید دستان بپیچید سختهمی گفت: «کاووس خودکامه بخت!» وگر تیز گردد، گشاد است راه-تهمتن نشستهست اینجا با…