[نوروز چند سال پیش]





این بنا تقریبا در همه کتابهای مرجع معماری ایرانی دیده میشود. قبل از دیدنش فکر میکردم مگر این بنای کوچک چه دارد که اینقدر ارج و قرب دارد. وقتی دیدمش متوجه شدم که هیچ عکسی نمیتواند حق شاهکار
معمار ناشناسش را به درستی ادا کند. جواهریست بی بدیل که تلفیق معماری ساسانی و دوره اسلامی در آن به بهترین وجه دیده میشود. آجر کاریاش شگفت انگیز است و هر گوشه اش باعث حیرت از این همه سلیقه و فن. بیش از هزار سال از عمرش میگذرد و هنوز گویای هنر سامانیان است. بیدلیل نیست که منوچهر ستوده در مستند «خون است دلم برای ایران» وقتی به توصیف این بنا میرسد به گریه میافتد، همچون ابراهیم گلستان هنگام خواندن غزل سعدی. معماریاش به شعری لطیف اما با بنیادی محکم و استوار میماند همچون اشعار شاعر همان زمان و همان مکان؛ رودکی.