عکس نوشته ها

سرزمینِ رواداری

در معماری قدیم ایران، به مدت هزاره‌ها، رسم بر این بود که در درگاه ورودی خانه‌ها، سکوی کوچکی در یک یا هر دو سمت در ورودی می ساختند تا محل استراحت رهگذران باشد. از درِ خانه خدا و شاه و اشراف و توانگران گرفته تا مستمندان. محبتی بی‌دریغ اما واجب به دیگران.

می‌گویند بر بالای خانقاه شیخ ابوالحسن خرقانی، که هزار سال پیش در خراسان می‌زیست، نوشته بودند: «هر که در این سرای درآید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید.» این سکوها به آهستگی از دهه چهل شمسی از معماری ایرانی ناپدید شدند و هیچ نشانی از آنها در معماری امروزمان باقی نمانده است. به همین قیاس این فرهنگ و تسامح و تساهل که جزء لاینفک حکمت زندگی ایرانیان است کم‌رنگ تر و کم‌رنگ تر شده و در رسانه‌های داخل و خارج ایران جز ترویج خشم و نفرت هیچ نمی‌بینیم و نفرت از این قوم و آن قوم و نژاد و طبقه و فرقه، سکه رایج روزگار است گویا قرار است تا ابد در این زمین سوخته ای که‌ ترویج می‌کنند بسر بریم. همیشه صدای نابکاران و طیاران بلندتر از پاکان و عیاران بوده است اما تاریخ چند هزار ساله این سرزمین با فراز و نشیب‌هایش گواه این است که در، هیچ‌گاه بر یک پاشنه نمی چرخد و نهایتا گنج بی بدیل این فرهنگ کهن بر مروجین نفرت چیره خواهد شد. ایدون باد!